پانيا گلي،پانيا گلي،، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
وبلاگ،وبلاگ،، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

پانيا سرشار مقدم PANIA

پانيا و آهنگ هاي تركيه اي

كم كم كه دخترگلمون داره بزرگ ميشه به علايقش هم اضافه ميشه الان تو 8 ماهگي حالا ديگه به جز برنامه چرا به فيلمهاي تركيه اي مثل برگ ريزان (جواهر خانم) و لطيفه(طاهر و مامان الوان كه در سريال قبل نقش جواهر رو بازي ميكرد) و همين طور آهنگ تيتراژ اول و پاياني اين سريالها علاقه شديدي نشون ميده. تازه خانم خانمها به آهنگهاي يه خواننده مرد تركيه اي هم علاقه وافري داره. بابا يكي بگه تو كه دست چپ و راستت رو بلد نيستي تشخيص بدي اين كارا چيه.
24 آبان 1394

4 دست وپا راه رفتن پانيا

پاني قشنگ مامان توي 9 ماهگي 4 دست وپا رفتن را ياد گرفت. دختر ناناز مامان فقط مي تونه عقب بره و با قربونش برم با همين نوع راه رفتن ما رو از خنده كشته.عسلم وقتي به عقب راه ميره بعضي موقعا پاهاش به پايه هاي مبل گيره ميكنه و ديگه نمي تونه حركت كنه اون موقع هست كه صداش درمياد و مامانش رو صدا ميكنه. اولين باري كه متوجه راه رفتنت شدم  وقتي بود كه توي اطاق نماز مي خوندم و پاني توي حال داشت كارتون ميديد. به صداي پانيا اومدم تو حال ولي نديدمش و يه دفعه زير مبل پيداش كردم.عجب صحنه جالبي بود هم خندم گرفته بود و هم ترسيدم سرش بخوره به پايه ها.اينم چند تا عكس از وروجك دوست داشتني مامان در ادامه مطلب ...
16 آبان 1394

نيش زدن دندان پانيا و آغاز ماه نهم

برو به ادامه مطلب     اولــــــــين دندان پانيا امروز جمعه 8 آبان سال 94 است كه پانيا خانم به سلامتي 8 ماهش تموم شده و وارد 9 ماهگي شده.عسل مامان ساعت 10 طبق معمول هر روز خنده رو از خواب بيدار شد و مامان يه دفعه متوجه نيش دندانش شد.خيلي خوشحال شديم.چند روز بود پانيا خانم مدام دماغ و گوش و چشمش رو مي ماليد و بعضي ساعات هم بهانه گير شده بود به خاطر همين مامان پري تصميم گرفت روز قبلش يعني پنجشنبه بدون اينكه بدونه فردا پانيا خانم دندونش نيش ميزنه آش دندوني درست كرد و گفت آش رو بپزم شايد ديگه موقع نيش زدن دندونش باشه.كه حالا واقعا اين اتفاق افتاد و اولين مرواريد در قسمت پايين صدف دهانت بوجودامد. ني...
10 آبان 1394

پانيا به خريد مي رود

امروز مامان و بابا تصميم گرفتن برن واسه دخمل گلشون خريد لباس.پاني خانم هم خوشحال از اينكه داره ميره بيرون.پس زود با كمك مامانش لباساشو پوشيد و به محض اينكه بابا پيمان رو آماده دم در خونه ديد گفت: "بييم" دخمل طلا اين كلمه رو تازه ياد گرفته.خلاصه بعد از كلي خنده مامان كالسكه پاني رو هم آورد تا وقتي توي پاساژ قديم ميزنيم. هم دختر طلا راحت هم بابا مامان.آخه ماشالله پاني خانم داره سنگين ميشه.همين طور كه داشتيم مغازه ها رئ نگاه مي كرديم چشممون به يك عروسك بزرگ افتاد كه تبليغات يه مغازه بود و پاني با ديدن اون از خنده غش كرد و با اون عروسك هم عكس انداخت.اينم از اولين خريد پانيا خانم. ...
5 آبان 1394

پانيا و عاشوراي 94

اين اولين عاشورايي است كه پانيا مي بينه اولين باريه كه مصيبت وارد شده بر حسين و يارانش را مي شنوه و .. لطفا به ادامه مطلب بريد ادامه مطلب : اين اولين عاشورايي است كه پانيا مي بينه اولين باريه كه مصيبت وارد شده بر حسين و يارانش را مي شنوه و اولين بارشه تو عمرش مي شنوه يه لشگر به يه طقل 6 ماهه كه فقط چند قطره آب ميخواسته رحم نمي كنن و به جاي آب گلوي آن نازنين رو غرق خون مي كنن.قبلا هم خيلي تاسف ميخوردم وقتي واقعه عاشورا رو پيش خودم مجسم مي كردم.ولي امسال كه هم بچه دار شدم و هم اولين ساليه كه پدر و مادرم رو از دست دادم عشق به فرزند و غم غريبي و تنهايي رو بيشتر حس ميكنم. البته خدا رو شكر تنها نيستم و همسرم و خانواده اش مثل كو...
3 آبان 1394
1